اپ جدید


عضو شوید



:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



به وبلاگ من خوش اومدی من سارابک ازطرفدارای سریال کبرا11وخواهرتام بک بازیگر نقش بن یگر همراه باریم56اینجامیخوایم داستانامونوکه درمورداین سریاله بذارم امیدوارم خوشت بیاد لطفا نظرهم یادت نره

به نظرتون سارا بک(خواهر تام)بهترهیا سارای یگر(دختر بن)

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان پادشاهان بزرگراه و آدرس cobra11.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 41
بازدید دیروز : 1
بازدید هفته : 45
بازدید ماه : 45
بازدید کل : 43300
تعداد مطالب : 13
تعداد نظرات : 62
تعداد آنلاین : 1



آمار مطالب

:: کل مطالب : 13
:: کل نظرات : 62

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 10

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 41
:: باردید دیروز : 1
:: بازدید هفته : 45
:: بازدید ماه : 45
:: بازدید سال : 123
:: بازدید کلی : 43300

RSS

Powered By
loxblog.Com

اپ جدید
دو شنبه 9 تير 1393 ساعت 14:33 | بازدید : 896 | نوشته ‌شده به دست سارابک | ( نظرات )

 قتل سیزدهم

پاسگاه

وقتی سمیروبن ولیوندا وارد اتاق کروگر شدن اون مضطرب به گوشه ای خیره شده بود وهیچ کدوم جرات نداشتن بپرسن چی شده تااین که سمیر دلو به دریا زد وپرسید:چیزی شده رییس؟با این جمله کروگر مثل یه بمب ساعتی که لحضه های اخرشو پشت سر میذاشت وهر سه منتظر ترکیدنش بودن شروع کرد:یه ماموریت براتون دارم که باید از همه مخفی بمونه ودر ضمن خیلی هم خطرناکه.بن:ای بابا متموریتای ما کی بی خطر بوده که این دومیش باشه .کروگر طوری به بن نگاه کرد که بن از ترس یه قدم عقب رفت ().این بار لیوندا پرسید:کجا باید بریم اصن موضوعش چیه؟خانوم کروگر چن تا عکس دستشون داد وگفت:اسمش سایمون نیومنه اون یه دیوونه به تمام معناست وواسش فرقی نداره کسی که میکشه یه پیر مرده یا یه بچه شش ماهه اون از کشتن لذت میبره. بن:خوب منظورتون این نیست که فرار کرده؟کروگر :دقیقا باردیابی دستبندش فهمیدیم اونو تو یه جنگل باز کرده به احتمال زیاد هنوزم همون جاست تابتونه لوازم مورد نیاز قتلاشو فراهم کنه وکارشو از سر بگیره.سمیر:دستور جستوجوی همگنیم دادین؟کروگر: نه اگه خبر فرارش پخش بشه هم مردم دچار وحشت میشن وهم سایمون راحتتر میتونه نقشه هاشو عملی کنه.اما یه چیز دیگه علاقه خاصی به گرو سنی25 تا35 سالداره از 12 قتلی که انجام داده 8 تاش مربوط به این ردهاست.حالا میتونین برین تا دوساعت دیگه باید برین

تو راه

لیوندا :خوش به حالت سمیر حداقل از علایق نیتی اما اگه واس ما توپهن کنه به احتمال 99درصد میکشتمون .بن:بیخیال بابا الانو عشق است در ضمن هنوز هیچ اسلحه ای نداره هی سمیر کجایی باما نیستی؟؟سمیر :هیچی داشتم به این یارو فکر میکردم چه طور تونسته جون این همه ادم بیگناهو بگیره اخ اگه گیرش بیارم با دستای خودم ایندشو تباه میکنم . بعد از چند ساعت میرسن به همون جنگل درختا مانع از این میشدن کهبا ماشین برن پس با پای پیاده راهو ادامه دادن .

دوروز بعد

بن:به نظرتون اینجا همونجایی نیس که دیروزم ازش رد شدیم؟لیوندا :اره فقط داریم دور خودمون میچرخیم سمیر:فکر کنم بهتره مستقیم بریم.چند دقیقه بعد تلفن سمیر زنگ زداندریا بودآیدا تتصادف کرده بود .سمیر:خدای من حالش چه طوره؟آندریا :نمیدونم سمیر زودتر باید برگردی من تنهایی از پسش بر نمیام.سمیر بعد از حرف زدن با آندریا موضوعو به بچه ها گفت اونام ازش خواستن برگرده چون ایدا وآندریا بیشتر بهش احتیاج داشتن.سمیر:ممنون بچه ها اما من نمیتونم این ماموریتو ول کنم.بن:هی تو باید برگردی .ازبطرف من ایدا روببوس وبگو عمو بن زود میاد برات قصه بگه.نگران این سایمونه هم نباش مادوتا اایندشو تباه میکنیم.بعد از رفتن سمیرلیونداوبن همین طور بیهدف میرن تابه یه کلبه چوبی میرسن (تقریبا مثل سفید برفی)همه جا خیلی مرتب بودوهمینم یه جورایی شک برانگیز بود لیوندا میره طبقه بالا روبررسی کنه که به یه اتاق میرسه دروکه باز میکنه بایه جسد روبه رو میشه میخواد برگرده وبنو خبر کنه که یه نفر درو میبنده لیوندا اروم زمزمه میکنه سایمون نیومن اینم سیزدهمیش




:: موضوعات مرتبط: داستان , خبر , ,
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید

[Comment_Gavator]
کاترینا در تاریخ : 1393/4/13/5 - - گفته است :
[Comment_Content]

[Comment_Gavator]
elahe در تاریخ : 1393/4/12/4 - - گفته است :
[Comment_Content]

[Comment_Gavator]
السا در تاریخ : 1393/4/12/4 - - گفته است :
[Comment_Content]

[Comment_Gavator]
ادرينا در تاریخ : 1393/4/10/cobra11 - - گفته است :
[Comment_Content]

[Comment_Gavator]
زهره صابری در تاریخ : 1393/4/9/cobra11 - - گفته است :
[Comment_Content]


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: